نمایش مضحک انتخابات ریاستجمهوری و تحریم سراسری آن توسط ۹۰درصد مردم ایران و نصب ابراهیم رئیسی، جلاد ۶۷، بهعنوان رئیسجمهور رژیم ضدبشری آخوندی بدون شک آغاز یک دوران جدید در مبارزه مردم و مقاومت علیه رژیم آخوندی است.
این دوران در طرف رژیم با انقباض و وحشیگری هر چه بیشتر رژیم و در عینحال هر چه ضعیفتر شدن و آسیبپذیرتر شدن آن شناخته میشود و در طرف مقابل عزم و اراده مردم و مقاومت برای سرنگونی این رژیم شکوفاتر میشود. روند کنونی از دو سال پیش شروع شده بود. بهدنبال قیامهای مردمی خامنهای برای به تأخیر انداختن سرنگونی محتوم خود به یک پایه کردن رژیمش پرداخت. باندهای رقیب را از مجلس ارتجاع تصفیه کرد و یک پاسدار چماقدار را به ریاست آن گماشت. ریاستجمهوری را به میرغضب عمامه بهسری داد که خون دهها هزار شهید را بر روی دستان خود دارد و ریاست قضاییه را به یک آخوند لمپنی داد که ”نشان از دو سو دارد آن“ جلاد، هم از بنیانگذاران وزارت ترور و مافیا و جاسوسی است و هم از اولین نفرات قضاییه دژخیمان است. به این ترتیب خامنهای پروژه تک پایه کردن حکومت و ”دولت حزباللهی“ را که از دو سال قبل شروع کرده بود، تکمیل کرد.
همچنان که خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران گفت: «خامنهای با سلاخی باندهای رقیب و در دست گرفتن کامل افسار سه قوه، بیهوده تلاش میکند سرنگونی محتوم را به تأخیر بیاندازد اما تنها خشم و انزجار بیشتر مردم را بهدست میآورد. هر سه نفر (رئیسی، اژهای، قالیباف) بهخاطر نسلکشی و جنایت علیه بشریت باید در برابر عدالت قرار گیرند».
در چنین شرایطی انتشار سریع کتاب ”ابراهیم رئیسی، عامل قتلعام، نسلکشی و جنایت علیه بشریت“ در یک مقدمه و ۷ فصل هر چند ناقص و کوتاه در معرفی ابراهیم رئیسی، بهخصوص به زبانهای انگلیسی و فرانسه میتواند در شناخت این تحول بزرگ کمک کننده باشد. با توجه به اهمیت این تحول و آثار و نتایج آن در نوشتههای بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.